شهدای دارالولایه سیستان زابل
شهدای دارالولایه سیستان زابل
شهدای زابل 
آخرين مطالب
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان شهدای دارالولایه سیستان و آدرس shohadaysistan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





وقتی كه قرار بود برای «مادر» هدیه‌ای بگیرند، با خواهرها و برادرها پول‌هایشان را جمع می‌كردند و می‌خریدند، از یك شاخه گل و یك جعبه شیرینی گرفته تا لباس و ظرف و ظروف و هر چیزی كه مادرشان لازم داشت. آن روزها هم گذشت، این بار مادر بود كه با تمام وجودش، عزیزترین‌هایش را به پروردگارش هدیه داد. در سالروز ولادت حضرت زهرا(س) و بزرگداشت روز زن، به سراغ مادران شهدا می‌رویم كه امروز با یادآوری خاطره‌ای از «هدیه‌ای كه شهدا برای مادر می‌گرفتند» لبخندی بر لبانشان نشست.
 
چادری كه هنوز نگه داشتم

مادر شهید مفقود «حمیدرضا مهرایی» می‌گوید: قدیم‌ها كه روز مادر نمی‌گرفتند؛ اوایل كه این قضیه مطرح شده بود، بچه‌ها می‌گفتند «مامان، پول بده برایت صابون یا جوراب بخریم» یك بار در تولد حضرت زهرا(س) حمیدرضا برای من پارچه چادری خرید و آورد؛ به او گفتم «این چیه؟» گفت «هدیه روز مادر» گفتم «تو كه پول نداشتی؟» گفت «پول تو جیبی‌هایم را جمع كردم برای چنین روزی» آن چادر پاره شد اما آن را یادگاری نگه داشتم؛ یكبار دیگر هم یك دست بشقاب چینی گل سرخ برای من خریده بود كه من آن را برای جهیزیه دخترم دادم.

 بچه‌های شهیدم باهم یك پارچه پیراهنی خریدند

مادر شهیدان «احمد، علی، یونس و محمد جوادنیا» می‌گوید: آن موقع‌ها بچه‌های شهیدم باهم پول می‌گذاشتند و هدیه می‌گرفتند؛ یادم است یكبار پارچه پیراهنی گران‌قیمت برایم گرفته بودند.

 جاروبرقی كه داود خریده بود را یادگاری نگه داشتم

مادر شهیدان «داود، علیرضا و رسول خالقی‌پور» درباره هدیه فرزندان شهیدش می‌گوید: بچه‌های من هم مثل بچه‌های دیگر هر چیزی كه لازم داشتم، می‌گرفتند؛ اولین هدیه‌ای كه داود برایم گرفت، جارو برقی بود؛ الان هم آن جارو برقی را دارم البته زیاد كار نمی‌كند اما یادگاری نگه داشتم؛ خیلی هم از آن جارو برقی كار كشیدم. بیشتر وقت‌ها برایم كتاب می‌خریدند، آنها باهم هماهنگ می‌كردند كه چه كتابی برایم بخرند، معمولاً كتاب‌های مذهبی بود و آنها را هنوز هم دارم. الان می‌خواهم برای هدیه روز مادر یك نگاه به من كنند.

 مادری كه پیش فرزندانش است

با منزل شهیدان «محمدحسن، محمدابراهیم و محمدحسین طوسی» تماس گرفتیم اما مادر این شهدا به آرزویش رسیده و در كنار بچه‌های شهیدش است.

 راضی نبودم برایم هدیه‌ای بگیرد

شهید «محمدحسن صادقی» از شهدای عملیات «مرصاد» است؛ مادر این شهید می‌گوید: راستش را بخواهید نمی‌گذاشتم برای من هدیه‌ای بگیرند؛ می‌گفتم فعلا لباس دارم، وقتی پاره شد، برای آن موقع هم خدا بزرگ است.

 شهادت پسرم، هدیه‌ای كه از او به یاد دارم

شهید «مسعود جوادی» از شهدای عملیات «كربلای 5» است و پیكرش مطهرش 10 سال بعد از انتظار مادر در قطعه 29 آرام گرفت؛ مادر آقا مسعود می‌گوید: هر چیزی كه لازم داشتم می‌گرفتند؛ الان یادم نمی‌آید برایم چه می‌گرفت. اما شهادتش هدیه بزرگی برای من است.

 برایم لباس می‌دوخت

مادر شهید مفقود «اكبر منفرد» می‌گوید: پسرم آن موقعی كه محصل بود در ایام تعطیلات تابستان در بازار هم خیاطی می‌كرد؛ معمولاً به من پول هدیه می‌داد؛ البته چون خیاطی بلد بود، برای من لباس می‌دوخت.

پسرم سرباز شهید است و 25 سال است كه از او خبری ندارم؛ هر مادری دوست دارد در این ایام بچه‌اش در كنارش باشد؛ امروز به تمام مادران می‌گویم، بچه‌های خوبی تربیت كنند و تحویل جامعه دهند تا سربلند باشد.

 یك شاخه گل می‌دادند

همسر شهید سرلشكر «قنبر قنبرزاده» و مادر شهید سرتیپ خلبان «امیرهوشنگ قنبرزاده» می‌گوید: همسرم در جبهه جنوب به شهادت رسید؛ پسرم نیز شاگرد اول رشته خلبانی شد؛ آن موقع آقای خامنه‌ای رئیس جمهور بودند كه به پسرم درجه دادند؛ او استاد خلبان شد و در حین انجام وظیفه در اول اردیبهشت 1372 به شهادت رسید و فرزند امیرهوشنگ یك روز بعد از شهادت پسرم، به دنیا آمد.

همسر و پسر شهیدم معمولاً در روز مادر یك شاخه گل با یك پاكت پول می‌دادند و می‌گفتند هر چه كه دوست داری برای خودت بگیر. امروز بزرگترین هدیه امیرهوشنگ برای روز مادر، راهی است كه او رفت.

از لبنان برایم روسری و لباس ‌خریده بود

مادر شهید «یوسف رضایی‌مطلق» می‌گوید: یوسف پسر ارشدم است كه در سال 1366 در ماووت عراق به شهادت رسید؛ آن موقع‌ها خیلی بحث روز مادر مطرح نبود اما وقتی پسرم حقوقش را از سپاه می‌گرفت، اول می‌آمد و مبلغی به من می‌داد. خیلی حرمت پدر و مادر را نگه می‌داشت.

گاهی كه به لبنان می‌رفت، از آنجا برای من لباس و روسری هدیه می‌گرفت؛ بعضی وقت‌ها هم ظرف و ظروف می‌خرید؛ من هم وسایل خانگی را برای خودش نگه داشتم كه قسمت نشد یك روز وسایل را در خانه دامادی‌اش ببینم.

این مادر شهید ادامه می‌دهد: اگر به عمق دفاع مقدس نگاه كنیم، مادران جنگ را اداره كردند؛ جوان‌هایی پرورش دادند كه اسم آن بچه‌ها تن دشمن را به لرزه در می‌آورد؛ امروز مادران باید الگو گرفتن از حضرت فاطمه زهرا(س) بچه‌هایی تربیت كنند پاسدار اسلام و خون شهیدان باشند.

و اما مادران انتظاری كه این روزها در قاب عكس بچه‌هایشان زمزمه می‌كنند: «ای كاش در روز مادر پلاك تو را به من هدیه می‌دادند».(فارس)


پیام خادم سایبری: همسنگر گرامی نظرات سازنده خودرا برای مابیان فرمایید. برای تعجیل درفرج منجی عالم وشادی روح شهدای، دارالولایه سیستان صلوات

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ سه شنبه 10 ارديبهشت 1392 ] [ 17:56 ] [ زریافتی ]
.: Weblog Themes By salehon :.

درباره وبلاگ

مقرسایبری شهدای دارالولایه سیستان ما شهیدان جنون بودیم از عهد قدیم سنگ قبر ماست دریا، نقش قبر ما نسیم شهر ما آن سوی آبی هاست، دور از دسترس شهر ابراهیم ادهم، شهر لقمان حکیم اندکی بالاتر از آبادی تسلیم محض صاف می آیی سر کوی صراط المستقیم خاک آن عرشی ست، گل هایش زیارت نامه خوان سنگفرش آسمانش بال های یا کریم شهر ما آبادی عشق است - اما عشق چیست؟ - عشق یعنی نوح و ابراهیم و عیسی و کلیم عشق یعنی «قاف » و «لام » قل هو الله احد عشق یعنی «باء» بسم الله رحمن رحیم
موضوعات وب
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 69
بازدید دیروز : 150
بازدید هفته : 565
بازدید ماه : 547
بازدید کل : 45436
تعداد مطالب : 303
تعداد نظرات : 14
تعداد آنلاین : 1

به این سایت رأی بدهید